ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
عروج کردی و تا امتدادها رفتی
دلم گرفته ، اى دوست ! هواى گریه با من . . .
گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا، من؟
نه بستهام به کس دل ، نه بسته دل به من کس . . .
چو تخته پاره بر موج رها ، رها ، رها ، من. . .
زمن هر آن که او دور ، چو دل به سینه نزدیک !!!
به من هر آن که نزدیک ، از او جدا ، جدا ، من . . .
نه چشم دل به سویى ، نه باده در سبویى !
که تر کنم گلویى به یاد آشنا ، من . . .
ستارهها نهفتم در آسمان ابرى . . !
دلم گرفته، اى دوست! هواى گریه با من . . .
خدای من همه اشکم نظر به چشم ترم کن
شکسته خاطر دهرم از این شکسته ترم کن
دل فسرده ی بی عشق را به سینه نخواهم
مرا در آتش شوقی بسوز و شعله ورم کن
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه، باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزد دل من مساله ای نیست
روی قبرم بنویسید مسافر بوده ست
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده ست
بنویسید زمین کوچه ی سرگردانی ست
و در این معبر پر حادثه عابر بوده ست